معنی از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در, معنی از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال پ دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در, معنی اx dl 'ct f'ct bd;c cdoتj، ]dxd cا jrg mاjتrاg , bاbj، csmo dاtتj bc، تxcdrlcbj bc, معنی اصطلاح از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در, معادل از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در, از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در چی میشه؟, از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در یعنی چی؟, از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در synonym, از یک ظرف بظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل وانتقال , دادن، رسوخ یافتن در، تزریقکردن در definition,